مقاله پوشاک با word دارای 87 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله پوشاک با word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله پوشاک با word
کلیــات
بیان موضوع:
اهمیت و ضرورت تحقیق:
اهداف تحقیق
پیشینه تحقیق
چارچوب نظری تحقیق
1- مکتب کاردکردگرایی (بکارآیی)
1-1- نظریه نیازمالینوسکی:
2-1- نظریه بقایای تایلر:
1- مکتب اشاعه بنیادها یا مکتب تاریخی یا تراوش:
فرض های تحقیق
روش شناسی تحقیق
تاریخچه پوشاک
استفاده از پوشاک در طول تاریخ
- تاریخچ بافندگی و نساجی
پوشاک زنان قشقایی
سرزمین عشایر قشقایی
موقعیت جغرافیایی
خط سیر کوچ نشینان قشقایی
سردسیر و گرمسیر قشقایی ها
نــژاد
زبــان
دیــن
پوشاک زنان قشقایی
1- «سرپوش» زنان قشقایی
2-1- «لچک یا چارقد»
3-1- کلاغی «قلاقی، یاقلاق ـ Yaqloq)، دستمال یا «اشارپ ـEsarp»
4-1- سربــند
آرایش گیسوان بانوان قشقایی
2- تن پوش زنان قشقایی
3- پاپوش زنان قشقایی
تزئینات پوشاک و زیورآلات زنان قشقایی
زیورآلات مربوط به سرپوش
زیوارآلات مربوط به دست
تأثیر عوامل اجتماعی و اقتصادی بر پوشاک
تأثیر عوامل فرهنگی بر پوشاک
پوشاک در مراسم ازدواج
سربند عروس:
«پوشاک در مراسم عزاداری»
اخلاقیات و تأثیر آن بر لباس
باورها و اعتقادات مربوط به پوشاک و آرایش قشقایی
«تأثیر شرایط اقلیمی بر پوشاک زنان قشقایی»
منابع ومآخذ
بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله پوشاک با word
افشار سیستانی، ایرج، مقدمه ای بر شناخت ایلها، چادرنشینان وطوایف عشایری ایران، تهران، ناشر مؤلف،1366
الوند،ا.صنعت نساجی ایران از دیرباز تاکنون،تهران،انتشارات دانشکده صنعتی، 1350
امان اللهی بهاروند سکندر،کوچ نشینی در ایران (پژوهشکده درباره عشایر وایلات)،تهران،انتشارات آگاه،1370
پورفرغام،فرهاد،صنایع دستی مردم ایل قشقایی، پایان نامه دوره کارشناسی ارشد،مردم شناسی، تهران،دانشکده آزاد اسلامی،زمستان 1372
تاجبخش،ا،تاریخ مختصر تمدن وفرهنگ ایران قبل از اسلام، تهران، انتشارات دانشگاه شهید بهشتی، 1357
ضیاءپور،جلیل،پوشاک زنان ایران از کهن ترین تا آغاز شاهنشاهی پهلوی، انتشارات فرهنگ وهنر،1347
مشیرپور،محمد، تحول لباس در ایران،مجله باستان شناسی شماره 4و1و3
یاوری، یوسف، مختصری درباره لباس های سنتی مردم مناطق مختلف ایران، تهران، سازمان صنایع دستی ایران، 1367
تاریخچه پوشاک
استفاده از پوشاک در طول تاریخ
«پس خداوند آدم را از خاک زمین صورت داد و نسیم حیات را بر دماغش دمید و خداوند خدا گفت : بودن آدم تنها خوب نیست ، به جهت وی یاوری بسازم که با او باشد و خداوند خدا از استخوان پهلویی که از آدم گرفته بود زنی ساخت و او را به آدم آورد و آدم و زنش هر دو برهنه بودند و شرمندگی نداشتند. آنگاه چشم های هر دوی ایشان گشوده شد. دانستند که برهنه اند و برگ های درخت انجیر را دوخته و برای خود فوطه ساختند و آدم اسم زن خود را حوا نامید زیرا که مادر تمامی زندگان ،اوست و خداوند خدا جامه های پوستین به جهت آدم و زنش ساخته ، برایشان پوشانید.»
آدمی از زمانی که از برهنگی خود احساس شرم کرد با وسائل ممکن خود را پوشاند (تورات) و از برگ درختارن انجیر گرفته تا دوران پوستین اهدایی خداوند ، همه را تا به امروزه مورد استفاده قرار داد و در طی دوران مختلف با وسائل متعدد سرت عورت نمود ولی براستی، این که با چه وسائل سترعورت کردند سرگذشتی است که آغاز ناروشن و مبهمی دارد.(جلیل ضیاءپور، 1374،صص4-1)
از آنجا که لباس ،عمری همزاد بشر دارد. به مثاب همراه همیشگی انسان ، از اهمیت فراوانی برخوردار است.چنانچه درصدد یافتن آغازی برای پوشش و تزئین آن باشیم. باید شرایط بشر را از ابتدا تاکنون مورد بررسی و کنکاش قرار دهیم و فراز و نشیب های آن را دریابیم .انسان همواره با نیروی تفکر و اندیشه خویش در تمام دوران زندگی خود درصدد شناخت خویش و محیط پیرامونش بوده است ، آغاز این شناخت از جسم و سپس به مسائل روحی و روانی و ارتباط آن با جسم می رسد وبرهمین اساس انسان قسمت ها و یا تمام بدن خود را می پوشانده است .حفاظت بدن از سرما و گرما و مقابله با آن ، از ابتدایی ترین مواردی بوده است که از برگ درختان و الیاف گیاهان آغاز و سپس به پشم و پوست حیوانات می رسد.بهره گیری از محیط و امکانات موجود در آن بدون ایجاد تغییر در آن ،مرحله ای است که تنها جنب حفاظتی پوشاک، مد نظر، بوده است
تصاویر به دست آمده از غارها، بشراولیه را بدون پوشش یا با قطعه پوستی ا زحیوانی و یا برگ درختی که روی شانه اش انداخته یا دور کمرش بسته و نیز گردن آویزهایی از استخوان، دندان و یا شاخ حیوانات را نشان
می دهد. پوشیدن پوست حیوانات و انداختن این قبیل گردن آویزها یا برای ترساندن دشمن و گاه نیز برای دفاع از خود و جلوگیری از ضربه دشمن بوده است .استفاده از پوست حیوانات و انداختن این قبیل گردن آویزها یا برای ترساندن دشمن و گاه نیز برای دفاع از خود وجلوگیری از ضربه دشمن بوده است .استفاده از پوست حیوانات در شکار و جنگ برای ترساندن حیواناتی که مورد شکار قرار گرفته اند و نیز به دست آوردن خصلت قوی و نیروی آن جانور بوده تا از این راه بتواند روح آن ها را تسخیر کند ویا این که با آن ها ارتباط معنوی برقرار کند. عدم آگاهی انسان اولیه از ماهیت پدیده های طبیعی و مرتبط دانستن این پدیده ها با نیروهای ماوراء طبیعی و استفاده از پوست حیوانات به عنوان واسطه ای در این میان ،نشان داد که پدید آمدن پوشاک، خواسته ای فردی و امری تصادفی نبوده است .آدمی از این پوشش،همچون یک پشتیبان جادویی بهره گرفت. این مسئله می تواند در ارتباط با پدید آمدن ادیان ابتدایی چون فتیشیزم و آنیمیسم قرار گیرد. بدین ترتیب با سیرتکامل انسان، جنبه های دیگری به جز پوشش صرف، مدنظر انسان قرار می گیرد
پدید آمدن و تشکل تمدنهای بزرگ باستانی در سرزمین های حاصلخیز و گرمسیر کرانه های نیل و فرات که از شرایط مناسب و مساعد آب و هوایی و جنگل برخوردار بودند، نشان می دهد که انگیزه ابتدایی انسان برای پوشیدن لباس سوای جنبه حفاظتی آن علل دیگری نیز داشته است
اقوام مختلف روی زمین ، هریک بنا به مقتضیات اقلیمی خود،آداب و رسوم، سنن و عادات، فرهنگ و تمدن شان ، در دوخت و شکل و تزئین پوشاک تزئین پوشاک،استفاده از زیورآلات خاص و تزیین صورت انسان که برای به تصویرکشیدن آمال و آرزوها به کار می رفت. ریش اعتقادی می یابد و سبب پدید آمدن فرهنگ و تمدن خاص منطقه ای و قبیله ای می شود
بنابراین پوشاک به عنوان یکی از عناصر فرهنگ مادی، طرح های گوناگون، تزئینات متنوع و رنگارنگ را به خود می گیرد و پس از رفع نیاز انسان ابتدایی، حالتی تفننی به خود گرفته و در چارچوب محدودیت های فرهنگی قرار می گیرد تا آن جا که مظهر ذوق و سلیقه اقوام شده و می توان با استناد به آن به روحیات و ویژگی های یک قوم پی برد و به این نتیجه رسید که بخشی از فرهنگ هر جامعه در پوشاک مردم آن جامعه نمود پیدا می کند
تاریخ پوشاک بخشی از تاریخ تمدن است که در آن از تحولات، شکل و فرم لباس از زمان های دور تاکنون گفتگو می کند و این تحولات با تحولات دیگر تاریخی، اجتماعی و معیشتی مردم ارتباط مستقیم دارد
(محمد مشیرپور،1345،مقدمه)
در هرحال منشاء لباس هرچه باشد نکته آن است که استفاده از لباس یک ضرورت است .منتهی در هر موقعیتی یکی از ضرورت ها (زیباشناسی)، یا حفاظت درمقابل طبیعت ، اهمیت بیشتری پیدا می کند و بنابراین وضعیت پوشاک نیز در همین اساس دچار تغییراتی خواهد شد
- تاریخچ بافندگی و نساجی
یکی از نیازهای اولی انسان پوشش است.پوششی که گرچه در آغاز و در دوران نخستین عمدتاً جنب حفاظت داشته اما با شروع زندگی اجتماعی و رشد و تعالی فرهنگ، جنبه فرهنگی یافته است
بشر که در ابتدا با برگ درختان و پوست حیوانات خود را می پوشاند، با کشف الیاف گیاهی و طبیعی و استفاده از آن ها شروع به بافت پارچه کرد تا از آن در پوشش اندام خود استفاده کند، بدین گونه باعث پدید آمدن صنایع عظیم نساجی امروز شد و حاصل آن به شکل منسوجات در اختیار بشر قرار گرفت
بدون شک بشر اولیه ، دارای مقدار زیادی مو در سطح بدن خود بوده است که همین پوشش کمک زیادی به جلوگیری از نفوذ سرما به داخل بدن داشته است، هر قدر بشر متمدن تر و از زندگی طبیعی دورتر شده ، این حفاظ طبیعی نیز کم وکمتر شده است و جای خود را ابتدا به پوست سایر حیوانات و پس از آن به پارچه های بافته شده از پشم داده است
انسان اولیه، ابتدا از پشم برای بافت چادر، حصار و زیرانداز بهره گرفت، سپس نوع پوشش وی، با نگرش به شناخت بیشتر انسان به منابع طبیعی تغییر یافت و انسان قادر گشت که لباس های خود را نیز از پشم حیوانات تهیه کند. شاید چندین سده طول کشیده باشد تا انسان قادر به شناخت لباس شده باشد.یکی از دانشمندان معتقد است که اگر انسان از روز نخست به اهمیت پشم حیوان و پنبه ای که برای تهیه لباس استفاده می شد، پی می برد بدون تردید جمعیت کره زمین چندین میلیارد بیش از جمعیت امروز بود زیرا بسیاری از انسان های نخستین در اثر عدم شناخت چگونگی مبارزه با سرما و حتی گرما مقابله با درندگان از بین رفته و تنها شماری از آن ها که از منطقه ای به منطقه دیگر کوچ می کردند قادر به ادامه حیات بودند
از آنجا که بشر پی برد رویش مویین پوست حیوانات و رشته های نازک و بلند برخی از گیاهان، بوسیل تابیده شدن به دور خود ،قابلیت تشکیل رشته های بلندتری به نام نخ را دارد و سپس پی برد که از هم بافتن این نخ به صورت تار و پود، محصولی می تواند به دست آورد که برای پوشاندن بدن انسان مناسب است، آن را پارچه نامید. بعدها متوجه گردید که می تواند این پارچه را با مواد رنگی طبیعی ، رنگین کند و به آن ظرافت و زیبایی بخشد .بدین گونه بود که الیاف طبیعی چون پشم ، پنبه وابریشم و سایر الیاف هر یک به نحوی شناخته شدند و انسان نیازمند جهت استفاده از آن ها روشهای علمی و فنی لازم را هم ابداع کرد
(حاجی شریف، ج ، سازمان نژاد، 1363،ص1)
در سرزمین مصر، قدمت ریسندگی و بافندگی پارچه به 5500 سال پیش
می رسد .چینی ها نیز با پرورش کرم ابریشم و تهیه پارچه های ابریشمی در حدود 3600 سال پیش مشکلات پوشش خود را حل کردند.(سهی زاده ابیانه ، 1368،ٌص18-17)
برای اثبات واقعیت وجود فن پارچه بافی در عصر حجر و پس از آن نزد ایرانیان شواهد و مدارک زیادی وجود دارد. بدون تردید، بهترین و گویاترین گواه برای شناسایی پیشینه فن پارچه بافی در ایران قدیم، ساف ها، نگین ها و مهره های استوانه ای است که بیش از 8 هزار سال ق.م دردل مغاک ها و اعماق خاک این کشور، به جای مانده است و نقوشی که برهر یک از این بازیافته های باارزش تاریخی وجود دارد وجود پوشاک را بر پیکر انسان های آن زمان اثبات می کند.(ا.الوند،1350 ، ص154)
آثار باقیمانده از ریسندگی و بافت پارچه ایرانیان نشان می دهد که ساکنان سرزمین ایران برای تهی پوشاک و فرش از پشم گوسفند وبز و الیاف نباتی مثل کتان استفاده کرده و در این زمینه مهارت خاصی نیز داشته اند
ضمن اشیائی که در غار کمربند نزدیک بهشهر به دست آمده ، وسایلی نیز دیده می شود که مربوط به شش هزار سال قبل از میلاد است که از آن برای تهی نخ از پشم گوسفند و موی باز استفاده کرده اند
در آثار به دست آمده در حفریات سیلک کاشان ،بروی دست استخوانی یک چاقو، نقش مردی دیده می شود که پارچه ای شبیه لنگ به کمر بسته وشیء نامبرده ، قدیمی ترین نقش انسانی است که در بین اشیاء ماقبل تاریخ مشاهده شده است .همچنین در میان اشیاء بدست آمده مربوط به پیش از تاریخ در تپه شوش، تبری پیدا شده که آن را در پارچه ای پیچیده اند که آثار پوسیدگی بر پارچه مشهود است
همچنین یک میله مسی در تپه حصار دامغان به دست آمده که مربوط به سه هزار سال ق.م است و کارشناسان آن را مخصوص ریسندگی دانسته اند .آثار دیگری مربوط به حفاری های مرودشت، سرپل ذهاب،ممسنی، نقش رستم، وجود فن ریسندگی را تایید می کند
آثار صنعت نسجای و بافندگی نیز در کاوش های باستان شناسی منطق کردستان به دست آمده است که مربوط به دوران نوسنگی ( چهارهزار سال پیش از میلاد) است
تنوع لباس مادها،هخامنشی ها و ساسانیان که در نقوش مختلف دیده
می شوند، تکامل تدریجی صنعت پارچه بافی را در ایران باستان نشام می دهد و انواع گوناگون پارچه های نخی و ابریشمی و پشمی با رنگ های متنوع، نمودار پیشرفت این هنر را در ایران باستان به نمایش می گذارد
شواهد تاریخی بیان می کند که منسوجات ایرانی چگونه حالت صادراتی به سایر نقاط و ممالک دنیا داشته اند و چگونه با استقبال نیز روبه رو
می شده اند
برترین گواه مدعاً، آن که هرودت علی رغم عداوتی که با ایرانیان داشته ، در تاریخ خود تصریح نموده است که
رومی ها ، حدود دو هزار و چند صدسال پیش ، بهای گزافی صرف خرید زربفت های ایرانی می کردند و زری های ایرانی در بازارهای خارجی از بالاترین شهرت برخوردار بوده اند ( زکی محمد،1363، ص 226)
یکی از معروفترین بافته های مربوط به ایران ، فرش پازیریک است که توسط پروفسور رودنکو دریکی از مقبره های پادشاهان سکایی بدست آمده است
در فاصله سالهای 550 تا 330 پیش از میلاد بافت پارچه ها و پرده های الوانی در ایران متداول بوده که به سایر نقاط جهان نیز فرستاده می شده است
آرتور کریستن سن مولف کتاب معروف ایران در زمان ساسانیان ضمن تأکید بر این مسئله که ابریشم حدود 320 سال پیش از چین به ایران می گذشت، بیان کرده ، ایرانیان مقدار زیادی از ابریشم چین را به خود اختصاص داده و قادر بودند محصولات بافته شده با آن را ، به هر قیمتی که می خواهند به ممالک غرب صادر کنند
با به دست آمدن پارچه های پشمی نرم و لطیف، قالی های پرنقش و نگار و ظریف و رنگ آمیزی آن قدمت این هنر، بهتر آشکار می شود و نشان می دهد که چگونه این هنر در عصر هخامنشی به اوج خود می رسد و ا وج و سیر پیشرفت را چگونه طی می کند. صادرات ایران آن زمان را ،پارچه های ابریشمی و پشمی و فرشهای خوش نقش و نگار تشکیل می داده است . از آنجا که سلاطین هخامنشی به پوشیدن لباس های خوش نقش وفاخر علاقه داشتند و به همین امر نیز اشتهار داشتند در تشویق بافندگی کوشش فراوان کرده اند
مورخین یونانی نوشته اند که : بطلیموس جشنی در اسکندریه برپا ساخته بود که تالارهای آن با فرش های خوش نقش و زیبای ایرانی مفروش شده بوده است و نیز نوشته اند هنگامی که ا سکندر به پاسارگارد رفته ، دیده ا ست که تابوت زرین آرامگاه کورش بزرگ را با فرش زیبایی پوشانیده بوده اند.(تاجبخش،همان ،ص176)
سن موریس دیماند، مولف کتاب راهنمای صنایع اسلامی با اشاره به این که ایرانیان عصر ساسانی انحصار تجارت ابریشم میان چین و مغرب زمین را در دست داشتند و دستگاه های زری بافی آنان در تمام خاورمیانه شهرت یافته ، متذکر گردیده که مراکز عمده ابریشم بافی در شوش( قسمتی از خوزستان کنونی) قرار داشت و در شوشتر، شوش جندی شاپور،انواع مختلف حریر و پارچه ابریشمی بافته می شود که هم به مصرف داخلی می رسید و هم صادر می شد و در فاصل سالهای 241 تا 272 میلادی خوزستان کماکان توانست موقعیت خود را در زمینه نساجی حفظ کند
انواع پارچه اعم از مینو، ابریسم ،پنبه ،قماش های پشمی از جمله منسوجاتی است که توسط بافندگی ایرانی با توجه به نیازهای جامعه بافته می شده است .(زکی محمد،همان ص 226)
پوشاک زنان قشقایی
سرزمین عشایر قشقایی
یکی از ایلات بزرگ ایران که در فارس سکونت دارند، ایل قشقایی است. حدود قلمرو این ایل بزرگ کوچرو از آباده و اقلید (نواحی سردسیر فارس) تا فیروزآباد و کازرون است (جغرافیای مفصل ایران، ص 153)
در باب وجه تسمیه این قوم روایات زیادی وجود دارد. به روایتی نام این قوم را منسوب به یکی از صاحب منصبان شاه عباس به نام حاجی آقا، قشقای می دانند
همچنین، در حقایق اخبار ناصری آمده است که: آن چه از آثار و سیر و ظاهر این طایفه و وجه تسمیه ایشان به قشقایی، آشکار می شود، این است که این طایفه از ترکمانان دشت قپچاق و با اتابکان سلغری به این مرز و بوم به اتفاق آمدند، چون از تیره یموت که مسمی به قشقشه بوده اند، هستند، لذا به قشقایی معروف شده اند (مردم شناسی ایران، ص 259)
بارتولد (Bartold) ایران شناس می گوید که نام قشقایی به معنای اسب سفید پیشانی است. عده ای از حکم شباهت، کلمات قشقایی و قاچقایی و با عطف توجه به این که، کلمه «چاچماق» در زبان ترکی معنی فرار کردن و دویدن را دارد و قشقایی هم به ترکی سخن می گویند، آن ها را فراری دانسته و عقیده دارند که اینان از مغولستان یا ترکستان به ایران آمده و از بازماندگان غارت گران زردپوست و سپاهیان چنگیز و تیمورند
تاریخ ورود ایل قشقایی به محدوده فارس مشخص نیست. عده ای معتقدند که در زمان نادرشاه به ایران آورده شده اند. در فارسنامه نیز آمده است که چون «ایل خلج از اراضی روم به خاک عراق عجم آمدند، گروهی از آن ها فرار کرده، در ایالت فارس توقف نموده و مردمان خلج این گروه را قاجقایی گفتند: یعنی گریخته و بعد از تغییرات لفظی به قشقایی معروف شده اند
ناصرخان قشقایی رئیس سابق ایل قشقایی درباره تاریخچه ایل گفته است: اسناد کتبی در دست نداریم اما آنچه سینه به سینه به ما رسیده، این که اجداد ما به دنبال چنگیز خان که که در سایه جنگ های خویش لقب جهانگشای گرفت و فرمانفرما آسیا شد آمده اند. ابتدا در دامنه های جبال قفقاز، استقرار یافتند اما اندکی بعد به حوالی اردبیل نقل مکان کردند. وی ایل قشقای را از نژاد و تبار ترک می داند و از اولاد طایفه آق قوینلو، چند قرن پس از آن، شاه اسماعیل صفوی از ایل استمداد کرد تا جنوب ایران را حفظ کنند و نگذارند پرتغالی ها، مراکز تجاری تأسیس نمایند و به داخل ایران راه یابند. به این جهت ایل در محل و مکان فعلی مستقر گشت (مقدمه ای بر شناخت عشایر ایران، ص 617)
موقعیت جغرافیایی
موقعیت جغرافیایی قشقایی ها را نمی توان به درستی مشخص نمود، زیرا اگر در یک منطقه و استان یا شهرستان بودند، طول و عرض جغرافیایی آن محل به عنوان موقعیت آن ها در نظر گرفته می شد. از نظر کلی و معیارهای جغرافیایی، به دلیل تحرکی که این دسته از ایلیاتی ها دارند، یک خط عامل تعیین کننده نیست ولی می توان بین طول جغرافیایی 51 درجه شمالی تا 5/25 درجه شمالی و عرض جغرافیایی 28 درجه شرقی تا 33 درجه شرقی را در نظر گرفت که در این محدوده در کوچ دائم هستند و در این فواصل، عوارض جغرافیایی مختلفی چون کوههای بلند، چمن زارهای وسیع، جلگه های سبز و خرم، شوره زارهای خشک، دامنه های سنگلاخی و مراتع گسترده و همچننی بوته زارهای بسیار زیبا مشاهده می شود
خط سیر کوچ نشینان قشقایی
مسیر حرکت ایل قشقایی را به صورت دقیق نمی توان روی نقشه ترسیم و پیاده نمود. خط مرزی طوایف حدود مشخص و دائمی ندارد. گاه جبر طبیعت، خشکسالی و عدم ریزش نزولات آسمانی و ریزش های جوی آن ها را به فاصله دوردست می کشاند و گاه در کوهستان ها و دامنه های کوهستان سکنی میگزینند. تنها در شرایط عادی، طوایف مختلف مسیری مشخص دارند و به خوبی با امکانات و خطرات مسیر و ایل راهها آشنا هستند. از جمله مخاطرات و مشکلات فراوانی که در کوچ، افراد ایلیاتی را همراهی می کند، عوارض طبیعت است که گاه با خشونت و زمانی نیز دل انگیز است
طغیان رودخانه ها، غرش رعدآسای باران های بهاری، خشک شدن آبراه ها و ; خشکی و بی آبی منطقه و یا رطوبت چشمه سارهای سردسیر از جمله این موارد هستند
برای افراد این جامعه، سردسیر و گرمسیر و کوچ و اطراق تفاوتی ندارد. در حالی که پیمودن مسافت 500 تا 600 کیلومتر از ییلاق تا قشلاق با شرایطی دشوار و مسیری پرپیچ و خم و عوارض مختلف طبیعی، کاری طاقت فرساست
زنان باردار ایل، همراه با کاروان دو ماه راه پیمایی می کنند و هم زمان با خطرات کوچ وظایف سنگین خانه داری و همکاری با شوهر را نیز عهده دارند. همه طوایف با تیره های مختلف که در برخی آداب و سنن، تفاوت هایی دارند، در این مسیر مشترک با فاصله کم به سوی مقصد نهایی در حرکتند. گاه، ترافیک شدید بین راه و داخل شدن دام های گله های مختلف درهم، موجب می شود که کوچ شبانه صورت پذیرد تا نابسامانی کمتری رخ دهد
سردسیر و گرمسیر قشقایی ها
- ۹۵/۰۷/۱۳